2 اردیبهشت 1389 / 7 جمادی الاولی 1431 / 22 آوریل 2010

انجمنهاي اسلامي دانشجويان دانشگاهها درآموزش عالي و دانشگاهها انقلاب فرهنگي را آغازكردند. اهداف اين حركت انقلابي، محو سلطه فرهنگي غرب طاغوت زدايي فضاي دانشگاهها، و مبارزه با جوّ گروه گرايي سياسي محض بود.پس ازاين اقدام انقلابي شوراي عالي انقلاب نيزدراطلاعيه اي اعلام كرد كه وجود ستادهاي عملياتي را دردانشگاهها نحمّل نخواهد كرد. لذا بايد درمدت سه روز اينگونه ستادها برچيده شوند. انقلاب فرهنگي زمينه اي جدّي براي پيشبرد اهداف فرهنگي و علمي در دانشگاههاي كشور ايجاد كرد.
استاد محمود خوانساري ازاستادان عرصه موسيقي ايراني بدرود حيات گفت. پدروي حجة الاسلام آقا سيد جمال ازدوران كودكي او زيبايي و سوختگي صداي فرزند را دريافت و به تعليم او دل بست. دركنارآموختن اصول و مقدمات، فقه و عربي، راز و رمزآوازرا هم آموخت. پس ازآن بتدريج با بزرگان موسيقي همچون استاد صبا آشنا شد و بردانش هنري خويش افزود. استاد خوانساري همكاري خود را با راديو درشيرازآغازكرد و سرپرستي بخش موسيقي اصيل ايراني اين مركزرا به عهده داشت. درصداي استاد خوانساري خستگي ها، دلشكستگي ها، رنجها و غمها را مي توان به گوش جان شنيد؛ ازاين رو آواي اين هنرمند جاودانه مانده است.
آيت الله حاج شيخ مرتضي بروجردي ازعلماي بزرگوار و مبارز حوزه نجف بدست مخالفان اسلام به شهادت رسيد. آيت الله بروجردي سالها تحقيق و مطالعه كرد و حاصل اين سالها تهيه و تأليف بيش از40جلد كتاب درزمينه فقه و اصول است كه درمقاطع تحصيلي حوزوي تدريس مي شوند. آيت الله مرتضي بروجردي درجوارمولايش حضرت علي(علیه السلام) به خاك سپرده شده است.
ميرزا مصطفي افتخار العلماء آشتياني متخلص به صهبا در حدود سال 1245 ش برابر با 1282 ق در تهران، در بيت علم و فقاهت و جهاد به دنيا آمد. پدرش آيت‏اللَّه ميرزا محمد حسن آشتياني، رهبر نامدار نهضت تنباكو در تهران و مورد اعتماد ميرزاي بزرگ شيرازي در پايتخت بود. ميرزا مصطفي پس از اتمام تحصيلات نزد پدر و ديگر اساتيد، به اخذ اجتهاد نائل آمد و در جريان نهضت مشروطيت، به اين قيام مردمي پيوست. وي از رهبران مسلم انقلاب مشروطه و مجتهدي مبارز بود. ميرزا مصطفي تلاش مي‏نمود تا بتواند بين مشروطه و مشروعه را جمع كند لذا از هر دو گروه كناره گرفت. سرانجام در جريان تحصن علما در حرم حضرت عبدالعظيم(علیه السلام) در ري كه او نيز يكي از پيشتازان آن بود، توسط عده‏اي ناشناس، در نيمه شب دوم ارديبهشت 1288 ش، در چهل و سه سالگي به قتل رسيد و در جوار حضرت عبدالعظيم(علیه السلام) به خاك سپرده شد.
ميرزا مهدي آشتياني، حكيم، عارف و دانشمند شيعي در حدود سال 1266 ش (1306 ق) در تهران متولد گرديد. پدرش ميرزا جعفر ملقب به ميرزا كوچك از شاگردان آقا محمدرضا حكيم قمشه‏اي و مادرش دختر حاج ميرزا حسن آشتياني، مجتهد معروف تهران بود. ايشان پس از فراگيري مقدمات، خارج فقه و اصول را نزد شيخ فضل‏اللَّه نوري و آقا سيدعبدالكريم مدرس آموخت. وي از آن پس سال‏ها در تهران مُدَرس فلسفه و عرفان بود و عنوان مدرس رسمي مدرسه سپهسالار را داشت. در اين ميان شاگردان فرهيخته‏اي تربيت نمود كه ميرزا ابوالحسن شعراني، دكتر عبدالجواد فلاطوري، دكتر محمدابراهيم آيتي، سيدجلال آشتياني، مهدي حائري يزدي و بديع الزمان فروزانفر و... از آن جمله‏اند. آيت‏اللَّه ميرزا مهدي آشتياني در سال 1325ش برابر با سال‏هاي 1366 - 1365 هجري قمري، به استدعاي فضلا و طلاب حوزه علميه قم چندي به قم مهاجرت كرد و به تدريس و افاضه پرداخت و استاد شهيد مرتضي مطهري در آن مدت قليل توفيق استفاده از محضر او را داشت. ميرزا مهدي آشتياني بي‏گمان يكي از متبحرترين شارحان و مدرسان فلسفه بود ولي ذوق عرفاني او بر مشرب عقلي‏اش غلبه داشت و اين همه در آثار و شروح و حواشي او كه البته از حد شرح و تفسير بسيار فراتر مي‏روند و خود، آثار مستقلي به شمار مي‏روند، به خوبي هويداست. از اين عالم برجسته و محقق توانا آثار متعددي بر جاي مانده كه: حاشيه شرح منظومه منطق و حكمت، اساس التوحيد درباره قاعده "الواحد" در وحدت وجود از آن جمله است. ميرزا مهدي آشتياني سرانجام در دوم ارديبهشت 1332 ش برابر با نهم شعبان 1372 ق در 66 سالگي درگذشت و در حرم حضرت معصومه(سلام الله عليها) مدفون گرديد.
در نخستين روزهاي پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357، بنا به فرمان حضرت امام خميني(ره) به جوانان غيور و انقلابي ايران اسلامي، عده‏اي از دلسوختگان راستين و پيروان صديق ولايت فقيه گرد هم جمع شدند و نهاد مقدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را پي‏ريزي كردند. پس از مدتي حضرت امام خميني(رحمة الله علیه) بنيانگذار جمهوري اسلامي در دوم ارديبهشت ماه 1358 طي فرماني به شوراي انقلاب، رسماً تأسيس نهاد سپاه پاسداران انقلاب اسلامي را اعلام كردند و شوراي انقلاب نيز با تأسيس شوراي فرماندهي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، گامي اساسي در جهت سازماندهي اين نهاد انقلابي برداشت. در اولين اطلاعيه سپاه، وظايف كلي آن چنين عنوان شده است: كمك به اجراي امور انتظامي و امنيتي، مبارزه مسلحانه عليه جريان‏هاي ضدانقلاب، دفاع در برابر حملات داخلي و خارجي، همكاري و هماهنگي با نيروهاي مسلح نظام اسلامي، تربيت و آموزش اخلاقي و ايدئولوژيكي - سياسي و نظامي كادر سپاه و... . اگرچه سپاه هويتي نظامي دارد اما نظامي‏گري در واقع يك بُعد از ابعاد اين نهاد مكتبي است. سپاه نهادي نظامي در جهت اهداف و آرمان‏هاي والاي انقلاب اسلامي است كه حفاظت و نگهباني از نظام و حكومت اسلامي مهم‏ترين ركن آن را تشكيل مي‏دهد. سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در افقي فرازمند، داراي آرمان‏هاي مكتبي، انساني و جهان شمول است كه بايد هميشه حركت خود را به آن سو جهت دهد.
سيدعبدالعلي علوي كه در شعر به "پرتو" تخلص داشت در سال 1281 ش در تهران به دنيا آمد. پس از پايان تحصيلات به دانشسراي عالي رفت و در علوم عقلي كارشناسي گرفت. پرتو علوي در 1300 ش به عراق و از آن جا به مصر سفر كرد و مدت دو سال در دانشگاه الأزهر به تحصيل علوم نقلي پرداخت. او مدتي در اروپا نيز ساكن بود و سپس به ايران مراجعت نمود. پرتو چون با زبان‏هاي عربي، آلماني و انگليسي آشنايي داشت به عنوان مترجم رسمي وزارت دادگستري انجام وظيفه مي‏كرد. تأليفاتي از پرتو به يادگار مانده است كه: زندگي علي بن ابي طالب، دستور زبان آلماني و بانگ جرس از جمله آنهاست. سيدعبدالعلي علوي در سال‏هاي ملي شدن صنعت نفت به مبارزه عليه شركت‏هاي استعماري پيوست و در اين راه به زندان افتاد. او در شعر بيشتر به مسائل اجتماعي روزگار خود مي‏پرداخت. سيد عبدالعلي علوي سرانجام در دوم ارديبهشت سال 1359 در 79 سالگي درگذشت.
در 28 فروردين 1359، تعدادي از دانشجويان مسلمان كنترل دانشگاه تبريز را به دست گرفتند و فرداي آن روز، منافقين و گروهك‏ها، دانشگاه تربيت معلم را تصرف كردند. به دنبال اولتيماتوم سه روزه از طرف شوراي انقلاب به منافقين، مردم مسلمان، در دوم ارديبهشت 1359 موفق به شكست آنان شدند و اين حركت مورد تأييد امام قرار گرفت. پس از آن، ضرورت ايجاب مي‏كرد تا دانشگاه‏ها براي مدتي تعطيل باشد تا تغيير و تحولي اساسي در تمام نظام آموزشي كشور انجام شود، از اين رو دانشگاه‏ها از آن روز تعطيل شدند تا با مطالعه و دقت و فرصت كافي، تحولي بنيادين و اساسي در نظام دانشگاهي كشور پديد آيد. اين وظيفه به عهده ستاد انقلاب فرهنگي محوَّل گرديد تا اين كه دانشگاه‏ها در 27 آذر 1361 در سالروز وحدت حوزه و دانشگاه، بازگشايي شدند. اين حركت با هدف اسلامي كردن دانشگاه‏ها و خارج ساختن عوامل طاغوتي بود كه به انقلاب فرهنگي موصوف گرديد.
سيدمحمود فرّخ خراساني متخلّص به فرّخ، در سال 1276 ش در مشهد به دنيا آمد. وي از نوجواني مقدمات فارسي و عربي را آموخت و در آنها مهارت يافت. سيدمحمد فرخ، سال‏ها تصدّي امور آستان قدس رضوي را بر عهده داشت و در دوره‏هاي دوازدهم و سيزدهم مجلس شوراي ملي ، نماينده قوچان بود. در سال‏هاي آخر عمر، در مشهد انزوا گزيد و به تأسيس انجمن ادبي فرّخ اقدام كرد. در سال 1353، دانشگاه مشهد به محمود فرّخ مقام استادي افتخاري دانشكده ادبيات و علوم انساني آن دانشگاه را اعطا كرد. تاريخ مجمل فصيحي خوافي در سه جلد، سفينه نوح، ديوان اشعار، روضه خلد و... از جمله آثار اوست. استاد فرخ خراساني سرانجام در دوم ارديبهشت 1360 در 84 سالگي درگذشت.
اولين بار در تاريخ پيكارهاي كشورهاي جهان از گاز سمّي استفاده شد. اين گازرا كه به گازخفه كننده مشهوربود نخستين بارآلماني ها درجنگ ايپِربه كاربردند. گفتني است كه پس ازاختراع ماسك ضد گازازاثراين گاز كاسته شد و كمي بعد به كلي بي اثرگرديد.
ارتش سرّي فرانسه الجزيره پايتخت الجزاير را به آتش كشيد. ارتش سري فرانسه را عدّه اي ازافسران ارتش فرانسه كه درالجزايرمستقربودند تشكيل دادند و هدفشان مبارزه با استقلال الجزايرو مخالفت با سياستهاي ژنرال دوگل بود. ارتش سرّي فرانسه مدتي بعد ازدستگيري برخي ازرهبران اين سازمان ازجمله ژنرال سالان منحل شد.
امانوئل كانت فيلسوف بلندآوازه آلماني در بيست و دوم آوريل 1724م در كُنيگسْبِرْگْ آلمان در خانواده‏اي متوسط به دنيا آمد و از كودكي به طبيعت علاقه‏مند شد. وي پس از پايان تحصيلات خود در رشته رياضيات، الهيات و فلسفه، به تدريس در يك روستا پرداخت و بارها دعوت دانشگاه برلين براي تدريس فلسفه را رد كرد. كانت تا 46 سالگي شغل خاصي نداشت و از آن زمان، در دانشگاه شهر خود به تدريس فلسفه روي آورد. كانت در زندگي، بسيار منظم بود و كارهاي خود را با نظم عجيبي انجام مي‏داد. او در طي اين سال‏ها، سيستم فكري خاصي به عمل آورد كه در كليه فلاسفه پس از او تأثير داشته است. كانت هم‏چنين آثار متعددي به نگارش درآورد كه نقد عقل محض، مباني مابعدالطبيعه اخلاق، نقد عقل عملي و دين در حدود عقل از آن جمله‏اند. در اين آثار، كانت نظريات خود را با مباحثاتي چنان بغرنج و در هم تشريح مي‏كند كه تلخيص آنها كار مشكلي است. كانت اشياء را به دو دسته تقسيم مي‏كند: يكي چيزهاي مربوط به تجربيات ما كه مي‏توانند با مقولات فهم ما سازگار شوند، ديگر، چيزهاي قائم بالذّات كه عقل ما نمي‏تواند به راحتي به كُنه آنها پي بَرَد. كانت براي توضيح نارسايى عقل و درك حقيقت اين ذات‏ها، بحث خود را با تنازعات احكام و تناقضات منطقي اصولي كه نمي‏توان آنها را تحليل كرد آغاز مي‏كند و به اين ترتيب ثابت مي‏كند كه زمان و مكان هم نامتناهي است و هم محدود، هم خدا وجود دارد و هم وجود ندارد. علم اخلاق و زيباشناسي نيز از نظر كانت بر همين مباني استوار است. به عقيده كانت، در انسان احساسي اخلاقي هست كه حكم مي‏كند فلان كار خير است و فلان امر، شر. خود انسان ممكن است عمل شر و زشتي را انجام دهد، ولي وجدان و احساس اخلاقي او، آن عمل را زشت خواهد دانست، و اگر چنين نبود، اصلاً پشيماني معني نداشت. پس عقل عملي، عقلي است كه انسان را از پرداختن به كارهاي زشت نهي مي‏كند و به انجام اعمال نيك امر مي‏نمايد. كانت مي‏گويد: چنان رفتار كن كه دستور عمل تو بتواند قاعده كلي و جهاني گردد و نيز چنان عمل كن كه شايسته انسانيت باشد چه در مورد شخص خود و چه در مورد ديگران. كانت هم‏چنين اعتقاد به اختيار، ابديت و خدا را مربوط به ايمان مي‏داند نه حكمت. كانت اعلام مي‏دارد كه دانش ما تماماً ناشي از تجارب حسّي نيست و ذهن ما فقط بسته‏اي از تاثّرات نيست، بلكه دانش مطلق و مجرد از تجربه و نيز چيز معيني به نام ذهن وجود دارد. معرفت مطلق و ذهن متكي بر تجارب حسي ما چون شنيدن، ديدن، لمس كردن، چشيدن و بوييدن نيست، بلكه اموري قبلي هستند يعني پيش از تجربه ما وجود دارند. بنابراين، حقايق كلي، ذاتاً محقق و معلوم‏اند و احتياج به دريافت اشتباه‏آميز ما ندارند. كانت در زمينه فلسفه دين، سياست، تاريخ و علوم دقيق زمان خود نيزداراي تاليفات متعدد مي‏باشد. امانوئل كانت سرانجام در 12 فوريه 1804م در زادگاه خود در هشتاد سالگي و در حالي كه تمام عمر را به صورت مجرد زندگي كرد، درگذشت و در همان‏جا مدفون شد. بر سنگ قبر او يكي از عبارات معروف او را نوشته‏اند: دو چيز است كه روح را به شگفت مي‏اندازد و هر چه بيشتر بينديشي شگفتي تو از آن دو چيز بيشتر خواهد شد. يكي آسمان پر ستاره‏اي كه بالاي سَرِ ما است و ديگري قانون اخلاقي، كه در دل ماست.
كشور كوبا در امريكاي مركزي از اواخر قرن پانزدهم ميلادي به عنوان مستعمره اسپانيا تلقي مي‏شد. اما نهضت آزادي‏خواهي و استقلال‏طلبي از قرن نوزدهم در اين جزيره شكل گرفت و هر بار ناكام مي‏ماند. بنابراين سومين قيام مردم كوبا براي رهايى از استعمار اسپانيا در اواخر نيمه دوم قرن نوزدهم در 22 آوريل 1895م شكل گرفت و اين بار كوبايى‏ها به رهبري خوزه دومارتي عليه استعمار اسپانيا قيام كردند. اسپانيا براي مقابله با انقلابيون، 300 هزار سرباز به كوبا اعزام كرد. در اين هنگام، در حالي كه افكار عمومي در امريكا به نفع انقلابيون بود اما دولت ايالات متحده بارها تمايل خود مبني بر انضمام كوبا به خاك خود را اعلام نمود. در اوج اين ناآرامي‏ها، امريكا از فرصت استفاده كرد و به بهانه انفجار يك كشتي جنگي خود در نزديكي سواحل كوبا در سال 1898م وارد جنگ با اسپانيا شد و ناوگان جنگي اين كشور را در آب‏هاي كوبا نابود ساخت و اين كشور امريكاي مركزي را اشغال كرد. در نهايت براساس معاهده پاريس در دهم دسامبر 1898م كوبا و مناطقي ديگر نيز به امريكا واگذار گرديد. به اين ترتيب، امريكا جاي‏گزين استعمار اسپانيا در كوبا شد و مردم اين كشور از آن پس، قيام خود را عليه‏امريكا، سازمان دادند. (ر.ك: 20مه)
رابرت جوليوس اُپِنْهايْمِر فيزيك‏دان امريكايى، در 22 آوريل 1904م در شهر نيويورك به دنيا آمد. او از كودكي كنجكاوي زياد و استعداد يادگيري فوق‏العاده‏اي از خود نشان داد و در ابتداي جواني با تهيه رساله‏اي در مورد انوار مغناطيسي، استادانش را به اعجاب فرو برد. اپنهايمر در دوازده سالگي وارد دانشگاه هاروارد امريكا شد و دوره دانشگاهي را به سرعت و با رتبه‏اي عالي به پايان رساند، تا اينكه در 25 سالگي به مقام استادي و پروفسوري رسيد. وي قبل از جنگ جهاني دوم، درباره اتم و چگونگي شكافتن هسته و آزاد نمودن آن و نيز درباره انرژي عظيم حاصل از اين فرايند، مطالعاتي انجام داد. او در جريان جنگ جهاني دوم، به سرپرستي دايره تحقيقات وزارت جنگ امريكا منصوب شد و تحت نظر او، سه بمب هسته‏اي اوليه ساخته شد. درنهايت و با تلاش اپنهايمر بود كه نخستين بمب هسته‏اي دنيا در امريكا ساخته شد و او به عنوان سازنده واقعي بمب هسته‏اي معرفي گرديد. با وجود اين، هنگامي كه امريكا در سال 1945م با بمباران هسته‏اي ژاپن، هزاران انسان را به يك‏باره نابود كرد، اپنهايمر از كرده خود پشيمان شد و خواستار استفاده از انرژي هسته‏اي در امور صلح جويانه گرديد. وي در اين حال در برابر كنگره امريكا اظهار داشت كه انرژي هسته‏اي بايد انقلابي در زمينه امور عمراني بشر فراهم آورد نه آنكه دنيا را ويران سازد. هرچند گفته مي‏شود كه وي علي‏رغم تاييد بمباران هسته‏اي ژاپن، از طرفداران جدي نظارت بين‏المللي در استفاده از نيروي هسته‏اي بود. اپنهايمر هم‏چنين به علت مخالفت با تهيه بمب هيدروژني توسط امريكا، از رياست كميته مشاورين كميسيون انرژي هسته‏اي امريكا بركنار شد. رابرت اُپِنْهايْمر سرانجام در 18 فوريه 1968م در 64 سالگي درگذشت.
علامه محمد اقبال لاهوري شاعر، سياست مدار و متفكر برجسته پاكستاني در 22 فوريه 1872م در ايالت پنجاب پاكستان و در يك خانواده مسلمان و معتقد به دنيا آمد. اقبال پس از طي تحصيلات مقدماتي راهي لاهور شد و در آن‏جا به فراگيري فلسفه و علوم انساني پرداخت. ذوق لطيف و طبع روان اقبال، در انجمن‏هاي اسلامي و ادبي كه به اهل دانش مجال اظهارنظر مي‏داد شكوفا شد و از آن پس به سرودن اشعار فارسي علاقه‏مند گرديد. اقبال در سال 1905م به تشويق اساتيد خود به لندن رفت و در انگلستان و آلمان به تحصيل ادامه داد. وي هم‏چنين در آن‏جا به مطالعات گسترده درباره تاريخ ادبيات ايران و متون اصيل فارسي و عربي همت گماشت و با وقوف به رموز ادبيات و عرفان ايراني، در زبان فارسي به كمال رسيد. اقبال لاهوري پس از بازگشت از اروپا به سرعت در زمره پيشروان و اصلاح طلبان عمده مسلمان شبه قاره هند و در شمار بانيان تأسيس كشور مستقل پاكستان قرار گرفت. وي به عنوان رهبر جامعه مسلمانان هند، سال‏ها قبل از محمد علي جناح، رهبر استقلال پاكستان، از فكر تشكيل پاكستان حمايت كرد و گام‏هاي بلندي در جهت نجات مسلمانان هند برداشت. بعضي از نويسندگان پاكستاني، اقبال لاهوري را معمار و بنيان‏گذار اصلي پاكستان مي‏دانند و معتقدند عوامل اصلي تشكيل‏دهنده شخصيت اقبال كه در برخي آثارش ذكر شده‏اند، همان‏هايى هستند كه شخصيت فرهنگي و سياسي پاكستان را مي‏سازند. پايه و اساس پيام اقبال لاهوري، توجه به اسرار خودي است. معناي خودي از ديد وي، ايجاد ارزش‏ها و ايده‏آل‏ها و كوشش در راه تحقق دادن آنهاست، و رمز بزرگ توحيد نيز در وحدت خودي‏ها مي‏باشد. اقبال هم‏چنين در كتاب رموز بي خودي، جامعه‏اي ايده‏آل بر اساس نبوت و تعاليم اسلامي بنا مي‏نهد و به تربيت افرادي با جهان‏بيني صحيح مي‏پردازد، هرچند كه تصريح مي‏كند دنيا به مهدي(علیه السلام) بر حق احتياج دارد. اقبال بسياري از اشعارش را در خدمت اهداف سياسي خود قرار داده بود تا مطالب و مقصود خود را عرضه نمايد. در واقع، هدف اقبال اتحاد دنياي اسلام بود و براي بشريت، پيام محبت به همراه داشت. آثار اقبال در مجموعه‏هايي به نام پيام مشرق، اسرار خودي و رموز بي‏خودي، ارمغان حجاز، جاويدنامه و غيره مكرراً به چاپ رسيده است. علامه محمداقبال لاهوري سرانجام در 22 آوريل 1938م در 66 سالگي درگذشت.
در آستانه تشكيل رژيم نامشروع اسرائيل و در ادامه ايجاد و رعب و وحشت در ميان فلسطينيان، عوامل مزدور و تروريست صهيونيستي در 22 آوريل 1948م، به شهر بندري حيفا در شمال غربي فلسطين يورش بردند و 500 فلسطيني را كشته و 200 تن را زخمي كردند. صهيونيست‏ها هم‏چنين به زنان و كودكاني كه از بيم جنايات آنها گريخته بودند، حمله كردند و 100 فلسطيني را كشته و 200 تن ديگر را زخمي نمودند. علت افزايش اين گونه كشتارهاي بي‏رحمانه فلسطيني‏ها توسط صهيونيست‏هاي مسلح، نزديك شدن زمان اعلام تأسيس رژيم اشغال‏گر قدس در 14 ماه مه 1948م بود.
پول فور، شاعر و نمايش‏نامه‏نويس برجسته فرانسوي در 12 ژوئيه 1872م در پاريس به دنيا آمد. ذوق ادبي وي در اوان جواني بارور شد و همراهي با شعراي بزرگ، او را در صف پيشروان نهضت سمبوليسم يا نمادگرايى كه بيانگر غيرمستقيم عواطف و افكار مي‏باشد، قرار داد. پول فور در 17 سالگي اثري سمبوليك را در عرصه تئاتر بر روي صحنه آورد و در سال‏هاي بعد، نمايش‏نامه‏هاي ديگري كه با سبك غالب آن روز هماهنگ نبود نگاشت و اجرا كرد. روش خاص پول فور در عالم نمايش، سر و صداي فراوان برپا نمود. از اين رو به نشر اشعارش در مجلات پرداخت و سپس ديوان اشعار خود را منتشر ساخت. مجموعه ديوان اشعارش كه هر كدام با عنوان "بالادها" عرضه مي‏گرديد بالغ به چهل جلد شد و او در آنها با احساسات پرشور ميهن‏پرستانه به وصف فرانسه و زيبايى‏هاي آن مي‏پرداخت. اين مجموعه‏ها، علي‏رغم برخورداري از نثري نوين، چندان مورد پذيرش عوام جامعه قرار نگرفت. پول فور در عين انتشار اين آثار، باز هم به عالم نمايش توجه داشت. وي بر اين عقيده بود كه پس از جنگ جهاني اول كه نمايشي غم‏انگيز براي فرانسه محسوب مي‏شد، وظيفه‏اي سنگين بر عهده ادبيات و تئاتر گذاشته شده تا به وسيله آن بتوان اعمال خوب و بد را نمايش داد تا از معايب گذشته پند گيرند. پول فور شاعر طبيعت بود. عشق او به طبيعت، ساده و بي‏آلايش است و از هر آن چه درخشان، نيرومند و سرشار از زندگي است لذت مي‏برد. او نمونه‏اي از كنجكاوترين شاعراني است كه در عين حال كه خودجوش، موشكاف، ساده، سرزنده، بي‏ريا و خردمند است، بارور و مسامحه‏كار مي‏باشد. اشعار فور، قافيه‏دار است اما وي تمايل عجيبي دارد تا هر بند شعرش را چون قطعه‏اي منثور بنگارد. پول فور در سال 1912م بر اساس نظرخواهي يكي از روزنامه‏ها، به عنوان ملك‏الشّعَراي فرانسه برگزيده شد و آن را تا آخر عمر حفظ كرد. اما از آن جا كه نثر نوين وي، مقبوليت عامه پيدا نكرده بود، نتوانست مقام شاعر ملي را به دست آوَرَد، با اين حال قدرت وصف و خيال انگيزي و سادگي در نوشتار وي از غناي فراواني برخوردار است. پول فور سرانجام در 22 آوريل، 1960م در 88 سالگي درگذشت.
هم‏زمان با جنگ جهاني دوم و به ويژه پس از آن مسئله استقلال و رهايى از استعمار فرانسه در كشور الجزاير اوج گرفته بود، قيام مردمي و سراسري الجزاير از سال 1954م آغاز گرديد. پس از روي كار آمدن ژنرال‏دوگل در فرانسه، وي سخن از حق مردم الجزاير در تعيين سرنوشت خود به ميان آورد. گرچه به آن اميد بود كه بتواند گروه كارگزاران خود را در الجزاير به مسند قدرت بنشاند. اما در اين ميان تعدادي از نظاميان افراطي فرانسوي با شكل دادن گروهي تحت عنوان سازمان ارتش سري، ايجاد هراس در دل مردم الجزاير و هم‏چنين فرانسويان محافظه‏كار را در برنامه كاري خود قرار دادند. تلاش ارتش سري فرانسه كه خواستار ادامه سلطه دولت پاريس بر الجزاير بود، شورشي را در 22 آوريل 1961م رقم زد كه به مرگ 1200 تن از مردم الجزاير انجاميد. به دنبال مبارزات پيگير مردم اين كشور و اعطاي خودمختاري توسط دوگل رئيس جمهور فرانسه، نيروهاي آزادي‏خواه كه خواستار استقلال كامل الجزاير بودند، به مبارزه خود ادامه دادند تا اينكه استقلال اين كشور در سال 1962م اعلام شد. از سوي ديگر نيروهاي وابسته به ارتش سرّي كه دست به جنايات متعددي زده و افراد زيادي را به قتل رساندند، پس از ارتكاب اين اعمال وحشيانه دستگير و محاكمه شدند، با اين حال پس از چند سال از زندان آزاد گرديدند. (ر.ك: 5 ژوئيه)
ريچارد ميلهاوْسْ نيكْسون سي و هفتمين رئيس جمهور امريكا در نهم ژانويه 1913م در كاليفرنيا به دنيا آمد. وي پس از اتمام تحصيلات دانشگاهي، وارد نيروي دريايي شد و در سال 1946م از سوي جمهوري خواهان ايالت لس‏آنجلس به مجلس نمايندگان راه يافت. نيكسون در 1950م به مقام سناتوري رسيد و در انتخابات سال 1968م به رياست جمهوري امريكا انتخاب شد. هرچند در دوران حكومت نيكسون، جنگ امريكا و ويتنام مهم‏ترين معضل امريكا بود ولي در اواخر حكومت او، دكترين نيكسون كه به ويتنامي كردن جنگ ويتنام شهرت يافت، متضمن خروج نيروهاي امريكايي و جاي‏گزين شدن سربازان ويتنامي به جاي آنها با استفاده از پول و اسلحه امريكا بود. اجراي اين دكترين موجب بازگشت صدها هزار سرباز سرافكنده امريكايي از جنگ ده ساله ويتنام و فراهم آمدن زمينه پيروزي جبهه آزادي‏بخش ويتنام موسوم به ويتْ‏كُنْگْ گرديد. اين امر ضربه‏اي جبران‏ناپذير بر افسانه شكست ناپذيري امريكا وارد ساخت و اميدي تازه در دل مردم استثمار شده جهان سوم برانگيخت. كودتاي خونين ژنرال پينوشه در شيلي با حمايت امريكا در سال 1970، جنگ اكتبر 1973 اعراب و اسرائيل، تحريم نفتي غرب توسط اعراب و انعاد پيمان سالت 1 ميان سران امريكا و شوروي از تحولات مهم دوران رياست جمهوري نيكسون محسوب مي‏شوند. از ديگر رويدادهاي مهم دوران رياست جمهوري نيكسون كه تأثير فراواني در معادلات بين‏المللي داشت، سفر وي به چين كمونيست در فوريه 1972م بود. اين سفر اولين مسافرت يك رئيس جمهور امريكايي به چين از زمان به قدرت رسيدن كمونيست‏ها در اين كشور در سال 1949م بود. اين سفر، زمينه‏ساز برقراري روابط سياسي ميان دو كشور در سال 1978 گرديد. اهميت سفر نيكسون به پكن در اين بود كه وي در مقطع جنگ سرد و نبردهاي تبليغاتي ميان مسكو و پكن، و با هدف كشاندن چين به سمت غرب و جلب حمايت آن كشور در برابر خطر مشترك شوروي سابق، به آن سرزمين مسافرت نمود. نيكسون در حقيقت از شكاف ميان دو قطب كمونيسم يعني چين و شوروي، به طرزي ماهرانه استفاده كرد. وي در جريان انتخابات رياست جمهوري امريكا در سال 1972م توانست با تقلب در آراي انتخاباتي بر رقيب دموكرات خود پيروز شود، ولي 18 ماه بعد، بر اثر فاش شدن جزئيات اين تقلب، رسوايي واتِرگِيْتْ به بار آمد. با گسترده‏تر شدن ابعاد رسوايي، كار به دادگاه كشيد و نيكسون در هشتم اوت 1974م در شرايطي كه 1/5 سال از زمام‏داري قاچاقي او مي‏گذشت تحت فشار شديد افكار عمومي و محافل سياسي امريكا و در حالي كه شديدترين لطمات به وجهه سياسي او و حزب متبوعش وارد آمده بود، مجبور به استعفا شد. واتر گيت تنها يك نمونه از تقلّبات، نيرنگ‏ها و دغل‏كاري‏هاي دوران زمام‏داري نيكسون محسوب مي‏شود. جامعه امريكا در دوران حكومت پنج ساله نيكسون، شاهد رشد قارچ‏گونه شبكه‏هاي بزه‏كاري، رشوه‏خواري و فساد اداري بود و اين وضع، عالي‏ترين منصب دولتي را نيز در برگرفته بود. پس از نيكسون معاون وي جِرالْدْ فورْدْ به جانشيني او انتخاب گرديد. فورد نيز پس از مدتي به نيكسون، بخشش كامل، آزاد و مطلق براي خطاهاي زمان زمام‏داريش اعطا كرد و به اين طريق امكان هرگونه محاكمه در مورد رسوايي واترگيت و شخصِ نيكسون را از ميان برد. بيست سال پاياني عمر نيكسون در انزوا گذشت تا اينكه در 22 آوريل 1994م بر اثر سكته مغزي در 81 سالگي جان سپرد.